شوهر من عسلویه کار میکنه و هر دوهفته یه بار یه پنجشنبه جمعه میاد دیدن منو پسرش. تو فامیل نماد احترام به شوهر رو دارم.داد خانوادم در اومده میگن انقدر شوهر ذلیل نباش اما نمیتونم.متاسفانه الان دارم احساس میکنم یه جورایی آویزون هستم. برای نمونه، همیشه من صب بهش زنگ میزنم و حالش رو میپرسم اما اگه من زنگ نزنم اون زنگ نمیزنه.از من دوره و گاهی اوقات دارم با آب و تاب پشت تلفن براش از یه چیزی تعریف میکنم یهو خیلی سرد میگه من بعدا بهت زنگ میزنمو زنگ نمیزنه.شبا تا بهش تو تل پیام ندم پیام نمیده.دوتا پیام که میدم میگه شب بخیر من باید فردا صب زود بیدار شم و حرفم نصفه میمونه اما متاسفانه تا نیم ساعت بعد آنلاینه.گاهی اوقات که بهش میگم اینکارات ناراحتم میکنه میگه کمتر غر بزن.شبایی میاد پیشم تا من پیشنهاد رابطه بهش ندم اون تمایلی نداره.شبی که میرسه وقتی دارم باهاش حرف میزنم یهو میگه من خوابم میاد تو راه بودم، فرداشم که شبش میگه باید زود بخوابم چون صبح زود پرواز دارم.کل روز هم یا مهمون داریم یا مهمونی میریم.خیلی دارم خورد و کوچیک میشم اما نمیتونم بی محلی کنم.حتی اونبار که دعوامون شد مادرش گفت یه مدت جوابشو نده اما من نتونستم.خیلی دوست دارم بهش پیام ندم یا زنگ نزنم که ضایم نکنه اما بازم طاقت نمیارم دلم براش تنگ میشه.توروخدا بگید چکار کنم.شخصیتم داره له میشه. اینم بگم من کلی تحقیق کردم شلوارش دوتا نشده و دلیل اینکاراش فشار کاره.اما من چی؟ یعنی نیم ساعت در روز نباید واسم وقت بذاره؟
واه بهش
پیام نده زنگ نزن
دیگه چجوری شو خودت میدونی ما ک شخصیت کسیرو کامل نمیشناسیم
سرتو به کاری گرم کن تا یادت نیاد از شوهرت
چه بددددد...یکم مستقل باش
این فشار کارم بد چیزی شده ها😑
برو کلاس یا پارک برای خودت فعالیت داشته باش ویه مدت کمتر پیام بده یا زنگ بزن
نمیشه توهم باهاش بری عسلویه؟؟
برین همون جایی که شوهرتون هست زندگی کنین،دوری و دوستی دیگه دوره ش تموم شد الان دوری و سردی
فقط باید یه مدت کم محلی کنی راه دیگه ای بنظرم نمیاد دوست عزیز.نمیشه ک آخه همه چیز از طرف شما باشه تو این دوره زمونه همه یه جوری تحت فشار کار و وضعیت اقتصادیند
برو دکتر پوست 😎😎انقد بعدش خودتو تو اینه نگاه میکنی از شوهرت یادت نمیاد😄😄
اگه احساس نکنه داره از دستت میده هیچوقت بدستش نمیاری، چون همیشه براش دم دستی دیگه واسش ارزش نداری، باید یه کاری کنی که فکر کنه داره از دستت میده.
ببخشید اینو میگم ولی شاید دوست دختر پیدا کرده
این همه دوری سردی میاره برو یک شهر نزدیک همسرت زندگی کن.اگ وابسته بودی اینقد دوری تحمل نمیکردی.مردا بعد مدتها سرد میشن.
