از بچگی بهم تهمت میزد میگفت فاحشه و ولگرد و نفرینم میکرد😭
هیچوقت ازم دفاع نمیکرد هرکی اذیتم میکرد
حالا خواهرم که هی بینمون فرق میذاشت مامانم به شوهرش خیانت کرده خودشم اعتراف کرده تازه بعد از یه سال و نیم مامانم میگه باید ثابت شه خیانت نکرده😳
بعد به من گفت از مدرسه یه بار برگشتی ۱۵سال پیش یه بار مانتوت خاکی بود مالونده بودنت؟ بعد چندبار بهش گفتم خواب اماما رو دیدم مسخرم میکنه و من هیئت میرم مسجد میرفتم هیچی به چشمش نمیاد
الانم حقمو خورده خواهرم که مث خودش بدجنس و حسوده اورده خونمون وسایلاشم گذاشته طبقه پایین که خالیه و ده سال بعنوان انباری داده بود بهشون مفت پول آب و برقشونم میداد چندتا یخچال آورده بودن به برق وصل بود
و قرار شد بازسازیش کنیم اجاره بدیم چون چندساله من تلاش کردم راضیشون کردم تا تعمیرش کردیم وسایل اونو آورده خودشم آورده طبقه بالا خیلی انرژی منفیه و هرچی ازم ببینه تقلید میکنه میخره ولم نمیکنه
اصلا آرامش ندارم خیلی فرق میذارن و سمی هستن و تازه کلفتیشو میکنه اونم دستور میده من خیلی عصبی میشم وقتی متاهلم بود این براش غذا میبرد
بعد من بهش یکی دوبار از خواستگارام گفتم گفت ای گوز کی با تو ازدواج میکنه 😳 بعد من هم ظاهرم هم باطنم خوبه همه دوسم دارن میگه همه از تو متنفرن شوهر خواهرم فامیل بوده اونوقت این به من میگه تو رسوایی تو باید رسوا شی تو فامیل😭 و لاغر شدم انقد حرصم داد میخندید میگفت اسکلت جون اسکلت جون
و هیچیم نخورم برام مهم نیست گفتم خب شما که نمیاین پایینو اجاره بدین پولشو بدین من خونه بگیرم یا پول جدا بدین میگه نمیدیم و کلی برا جهیزیه و عروسی اون خرج کرد و حتی براش خونه خریدن کلی طلا و سکه کادو بهش دادن همه رو فروخت هیچی نداره
من چند سال پیش به زور تلاش خودمو دنبال وام بودن یه ماشین خریدم که یک دهم خرجای اونم نمیشه
هرروز هی اسمشو میاره زور به کونش داره
هی منت میذاره
چون بچه هاش هی گوهی نخوردن
ولم نمیکنه دیگه تازه میگم هرکی ازم خوشش میاد فلان خانم یا فلان خانم همسایه یا فامیل پوزخند میزنه
یه حسود دیگم از خونواده باهاش هم دست شه حمایتش کنه این حال میکنه
تازه منو چند بار بیرون کرد زنگ زد به پلیس
بعد گفت اورژانس جنازتو بیارن و جوانمرگ شی
الانم تازه گفت عاقت میکنم! اون دل منو شکسته و حقمو نمیده اونوقت اون میگه عاق تازه گفت بمیری هم برام مهم نیست انگار من خیلی اون برام مهمه چند بار براش لباس گرفتم گفتم لباس خوب بپوش محل سگ بهم نداد
بعد یه خونه داشتیم مستاجر داشت بابام گفت تو پول اونو ببر حال زدن زیرش
تازه میگم خب پول بدین برم از اینجا دیگه
اصلا اهمیت نمیده مامانم
چیکار کنن😭 از وقتی خواهرم اومده سنگینیشون هزار برابر شده همه چیزای خوب ازم دور شده تو همه چیم مانع انداختن