سلام یه مشاوره کوچیک خاستم ازتون ممنون میشم جواب بدین
من از خانوادم دورم ازدواج کردم فعلن خونع مادر شوهرم هستم
شوهرم خیلی خوبه لب تر کنم برام کم و کسر نمیزاره خیلی خوبه خیلی برام تلاش میکنه دوستش دارم زیاد مادر شوهرم همش شوهرمو میکشونه یه جایی باهم پچ پچ میکنن من همیشه فکرم هزار جا میره
و علاوه بر اون همسرم خانواده شو بوس و بغل میکنع و منو نادیده میگیره
بهش همگقنم هروقت میای خانوادتو بوس و بغل میکنی
منو اونجا نادیده میگیری من دلم میشکنع و همش به بی کسی خودم فکر میکنم به این فکر میکنم چرا خانوادم نیستن به این فکر میکنم چرا اینجا اومدم
به این فکر میکنم کاش بتونم از اینجا برم
بعد بهم گفت :یعنی من حق ندارم پدر مادرمو تا آخر عمر بغل کنم
منم بهش گفتم وقتی بغلشون کن بوسشون کن من اونجا نباشم
به نظرتون حق با کیه