وای خیلی پیچیدس
ما ۳ تا رفیقیم
یکی از رفیقام ازدواج کرده برای داداش کوچیکش دنبال دختره کلا رفتارش خیلی عجیبه همش میگفت هر دوتا تونو معرفی کردم کلا این دوستم ب هیچی کس رحم نمیکرد یعنی همرو ب داداشش میگفت خلاصه هر کیو میدید میگفت اینام هست
بعد اینن دوستم اینقدر در مورد داداشش حرف زده ازش تعریف کرده وقتی میبینمش تو محل آب میشم ذهنم کلا خراب شده ننممیدونم چ حسیه واقعا نمیدونم شاید حرفای اونه فقط میاد اصلا نمیدونم چجوری باید رفتار کنم
بعد از شانس اون یکی دوستمم فکر کنم از داداشه اینو دوست داره فک کنم چون همش در مورد پسره با من حرف میزنه میگه پسر خوبیه اینا اینم از این ور مخمو میخوره خلاصه حس عذاب وجدان گرفتمم این وسط حس اشغالی دارم انگار رو کراش دوستم ی حسی دارم خیلی بده
من دوستمو خیلی دوست دارم خیلی وقته دوستامم نمیخوام سر این چیزا ناراحتی پیش بیاد