اگه میگه فعلا شرتیط ندارمو اینا بدون بگیر نیست سرکارت گذاشته من با یکی ۸سال دوست بودم و همه میدونستن قصدمون ازدواج ولی تو اوج نامردی منو ول کرد رفت من بعدش با شوهرم آشنا شدم اینقدر داغون و خسته بودم فکر میکرد من معتادم میگفت چرا اینطوری و قصه خودمو بهش گفتم و اون گفت من قصد ازدواج ندارم و میتونم تو تنهاییت کنارت باشم فقط همین منم که برام مهم نبود هیچی قبول کردم ولی بعد ۶سال خودش خواست تو زندگی کنارش باشم وقتی به اون ۸سال فکر میکنم خودمو نمیبخشم
هیچ جوری همون اول دوستیمون گفتیم هدف ازدواجه تا همدیگه رو عنتر منتر نکنیم
دیگه حوصله جنگیدن ندارم به نظرم همون طبق روال پیش بره
به قول دوست پسرم یه ۵ سال باید بگذره که هم برادر و خواهرم ازدواج کنن هم دوست پسرم خودشو جمع و جور کنه
وضع مالیش معمولیه ۲۲ سالشه ولی خیلی باجنمه
میتونه خودشو تو این مدت بالا بکشه کسب و کار خودشو راه بندازه
خواهش می کنم عزیزم همینطوری موضوعش پیش اومد منم گفتم
هر روز بعد احوال پرسی گفتم کی میای خواستگاری😅
تو بگو بره عقب
اون مباد جلو
من سه ساله دوستم هر روز میگم بیا منو بگیر ولی خدایی پولش کمه نمتونه فعلا.
افرین که مثله مرد پای حرفاش و کاراش مونده
اینطور دوست داشتنا خیلی شیرینه
تا ابد کنار هم خوشیخت باشین
منم خانوادم شک کردن.
عذر میخوام میشه ما بگی که مثلا طی این مدت ادمایی دورتون بودن که چشم دیدن نداشته باشن؟
اتفاقا اصرار از طرف همسرم بود بیاد خواستگاری
من قبول نمیکردم چون به شرایط خیلی متوسط داشت
اصلا احساس میکرد قبول نکنم
