2777
2789
عنوان

بگو چیکارا کردی که الان یادت میاد میخوای خودتو شرحه شرحه کنی🧟‍♀️😂

| مشاهده متن کامل بحث + 7510 بازدید | 146 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مهمون دعوت کردنی گفتم بیاید خوشحال میشیم نیایدم باز خوشحال میشیم مثلا خواستم بگم نیومدیدم قدمتون رو ...


وای🤣

پدرشوهرم برا عروسی دخترش کارت دعوت میداد بعضیا گفته بودن نمیایم 

ایشونم با جدیت میگفت هرکی اومد خوشامد 

هرکی هم نیامد به گ. و. ز. م!! 😐😒

یه روزای مشخصی که یه کمک خلبان تو هواپیما بود و من ازش خوشم میومد همون روزا بلیط میگرفتم به شهرمون گاهی اصلا به یه شهر که پرواز داشتن میرفتم برمیگشتم کل حقوقم میرفت وای چه احمقی بودم😭

دوست گرامی اقشار و صنف های مختلفی از جامعه اینجا عضو هستن طبیعی نظرات متفاوت باشه پس بدون توهین به گروه های دیگه نظراتتون رو بیان کنید و اگه نظری مخالف شماست درجا نگید روشنفکر بازی به معنای کلمه روشنفکر رجوع کنید 

اینو قبلا هم تعریف کردم اینجا 

ما یه استاد آقایی داشتیم خیلی آدم اوکی بود مثلا میگفت اگه گرسنه شدید لازم نیست اجازه بگیرید در حد یه لقمه اوکیه بخورید 

یه روز یکی داشت از اون ته خیار می‌خورد 

استاده هم برگشت گفت بچه ها گفتم آزادید ولی خیار که دیگه نخورید 

یه بنده خدایی برگشت گفت استاد بوی خیارو حس کردید

منه احمق منه خر برگشتم گفتم نه خوده خیارو حس کرده💔😂

کلاس که رفت روی هواا قشنگ

استاده هم همرنگ رب شده بود 

تا یه ربع همه داشتن میخندیدن

استاده هی میخواست درس بده یهو روشو میکرد سمت دیوار میخندید

یه دختر باید شبیه پروانه باشه....                               دیدنش زیبا؛گرفتنش سخت!!🦋💜
گندای عظیمم و ک حتی نمیخوام بهش فکر کنم‌پنیک میشمولی خاطره مشابه دارم۱۰ ۱۲ سالم بودهمسایمون نذر نمک ...

منم یه بار موقع خیرات همینطور شدم 

کل ظرفو گرفتم بردم داخل،بقیه گفتن بدو برو ظرفو بده بهش همش که برا ما نبوده 😑

فقط 19 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤

۱۹ سالگی یه کلاسی میرفتم که چند تا خانم متاهل  میانسال هم میومدن .. یکیشون سقط کرده بود ، اونیکیا میخواستن برن خونشون عیادتش....منم باهاشون رفتم 

الان که یادم میوفته میگم اخه تو رو سننه ...بچه چرا باید بره عیادت یه غریبه که سقط کرده ...مامانمم نمیدونه بعد کلاس رفتیم ...اون خانوما با هم صمیمی بودن ..من چیکاره بودم 

واااای   با یاد اوریش فشارم رفت بالا 🥴

با یه پسر داغون و معتاد دوست بودم 

یادش میفتم می خوام خودمو خفه کنم آخه آدم قحطی بود

اللهم صل علی محمد و آل محمد دعا کنین به حق حقانیت صلوات یه  ماشین خوب بخریم دلم ماشین میخواد  دوست ندارم با دو تا بچه آویزون کسی باشم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792