کاش هیچوقت بغلش نمیکردم ک خدا بم بدش شاید گناع باعث شد جدا شم ازش
امضام 💔 🥺
دعا کنید پسری که شوهرم باهاش تصادف کرده بهوش بیاد زودتر
همین فردا بهوش بیاد
فکر کردم چی شده 😂 نگران نباش سوتیت خیلیم ضایع نبوده اوه زندگیمن پر از این ضایع بازیا
منم چند روز پیش وقتی از خونه دوستم بر میگشتم بعد خدافظی بلند گفتم به سلامت 😂😂😂 اینا دیگه واسم دست گرمیه
اخه به سلامت به کییییی لامصب کی به خودش میگه به سلامت ؟
🤣🤣🤣🤣
وای تقریبا 12سال پیش عروسی عمهم بود منم بچه بودم از اول تا اخر مراسم داشتم میرقصیدم رقصم چه رقصی دلقک بازی حالا دیشب داشتیم فیلمشو میدیدیم خدایا چه ابرو ریزی کردم یعنی یک لحظه هم ننشستم همش دارم با فیلمبرداره میگردم یعنی عمهم به اندازه.ی من تو فیلم عروسیش نیست😭😭🤣🤣🤣🤣
یک استاد مجرد داشتنیم سایه سبز زدم رفتم کلاسش مثلا مخشو بزنم قدیمها بود سال ۸۱
گندای عظیمم و ک حتی نمیخوام بهش فکر کنمپنیک میشم
ولی خاطره مشابه دارم
۱۰ ۱۲ سالم بود
همسایمون نذر نمک داشت یه عالمه چیده بود تو سینی داده بود پسرش پخش کنه بین همسایه ها
اونم از طبقه اول ک ما باشیم شروع کرد
سینی و با کل نمکاش گرفتم تشکر کردم درو بستم رفتم تو🙂🙂🙂🙂
چند دقیقه بعد دوباره زنگمونو زد گفت ببخشید یکیش برای شما بود سینی و بیارید لطفا🙂🙂🙂🙂قیافش هیچوقت یادم نمیره
خونه مادرشوهرم اینا بودیم فیلم سینمایی تگزاس ۳ رو گذاشته بودن و داشتیم میدیدیم یهو رسید ب اونجا که اون سیاه پوسته داخل حمام بود بعد پژمان جمشیدی گفت فکر کنم صابون گلنار دستشه یهو من هارهار شروع کردم خندیدن.
برادرشوهرم اینا و شوهر خواهرشوهرها هم بودن.
هیچ کس نخندید.همه سرشون پایین بود
منم اگه خندم بگیره اصلا دیگه نمیتونم جمع کنم.چنددقیقه داشتم میخندیدم. شوهرمم بدجور عصبانی شده بود.
مهمون دعوت کردنی گفتم بیاید خوشحال میشیم نیایدم باز خوشحال میشیم مثلا خواستم بگم نیومدیدم قدمتون رو چشم
البته واقعیت درونیم رو آشکارش کردم
تو عروسی داییم مثل دیوونه ها رفتم وسط شلنگ تخته مینداختم ریدم تو فیلمشون
