وقتی میبینم همجنس های خودم همیشه تو صحنه های ازار یک زن ، تحقیر تمسهر و.. حضور پر رنگی دارن ، چه تو ایتستا چه تو واقعیت
واقعا بعضیا حقشونه نفس کشیدنشون دست شوهرشون باشه و رسالتشون راضی نگه داشتن مرد های زندگیشونه ، بعضیا حقشونه دیه و ارثشون نصف مردا باشه ، حقشونه کتک خور باشن ، حقشونه جنس دست دو باشن
خوبی بهشون نیومده تا میای حرف از ازادی میزنی از ترس کار کردن و مستقل بودن تنشون میلرزه ، انتظار دارن خانوم خونه باشن اما خانه داری نکن ، فقط تو تخت خواب زن باشن ، تو این همه مدت زن ستیز تر از زن ایرانی هیچ جا ندیدم که خودشو ضعیف به اسم لطیف ، بی عرضه به اسم لوند و بیکار به اسم انرژی زنانه دار تلقی میکنه در صورتی که برای یک لباس ماه ها با شوهرش چونه میزنه تا هم میگیم ازادی زن و مرد حقوق برابر به تشنج میوفته
و باز هم به خودم که نگاه میکنم ازین دلسوزیه احمقانه از خودم بدم میاد که دوست دارم روزی زنا هم قدرتو به دست بگیرن مخصوصا تو ایران