2777
2789

پدرشوهرم بیمارستان بستری بود ،مشکل کلیوی داشت

از شهر خودشون اومدن خونه ما، موندن برای کار درمانی

حالا فامیلاشون میان عیادت، از سه شنبه پیش اینجان

الان دخترخاله شوهرم زنگ زده، زن 50 ساله

شنبه ساعت 9 و نیم شب ژنگ زده که دارم میام 

بعد مادرشوهرم میگه پسرم )یعنی شوهر من( نیست

یعنی که نیا دیگه

باز میگه من میام

بعد منم که این وسط هویجم ,به مادر شوهرم میگه

اصلا انگار نه انگار صاحب خونه ماییم که شوهرم نیست ،منم شاغلم 9 شب خسته کوفته رسیدم خونه

واقعا دختر خاله شوهرم گاو نیست ؟

خوب جمعه میومدی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو مناطق کوچک متوجه نیستند تو شهرهای بزرگ مردم چجوری زندگی می کنند باید کنار بیایی، یا رفتین روستا ج ...

 

دختر خاله اش اینا خیلی ساله  تهرانن

تعجب می‌کنم، آخه شنبه ساعت 10 شب کی میره عیادت مریض

دختر خاله شوهرت گاوه 

اما مادرشوهرت معلومه زن فهمیده ایه 

روی خوش نشون بده به مهمون اما خستگیت رو بذار بفهمن 

مادرشوهر و پدرشوهرت مجبورن خدا نکرده اگر برعکس بود همسرت باید روی گشاده نشون میداد 

داییم بستری شد خونه خاله ام موند و ماها همه برای سر زدن میرفتیم خونه خاله ام 

شوهرخاله ام با اینکه همه بدش رو میگفتن کاملا مهمون نوازبود و من تا سالها یادمه حتی تو اختلافشونم طرف شوهرخاله ام رو گرفتم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز