انقدر ذوق دارم حد نداره تازه از مهمونی خونه مامانم اینا برگشتیم تو کل مهمونی باهم حرف میزدن و پدرم برای اولین بار بشدت مهربون باهاش برخورد میکرد تازه بهش گفت جمعه این هفته برن کوه🥺❤️
از همه چیز صحبت میکردن میخندیدن و واقعا انگار داشتم خواب میدیدم
خانوادم بالاخره لجبازی رو کنار گذاشتن
شوهرمم الان کلی از پذیرایی مادرم تعریف کرد😂🥺❤️