اهم
از بچگی هر کی هر چی میگفت سر من خالی میکرد کتکم میزد کلا اعصاب نداشت همیشه حقو ب خودش میداد وقتیم حالم بده کارایی ک کرده یادم میاد غیر عصبی شدن راه دیگه ای بلد نیستم بروز بدم بعد میاد مثل بی گناه میکه چت شده مگه چیکار کردم حالم ازش بهم میخوره
هر وقت هر چی میگم همیشه منو مقصر میدونه دیگه خسته شدم منم کاری جز غر زدن ازم بر نمیاد دیروز خیلی غر زدم کلی چیزی گفتم بعد از ۳ساعت امد گفت دیگه هیچی بینمون نیست باهام حرف نمیزنه دیگه کلا انگار نیستم
همیشه من پیش قدم میشدم برای آشتی ولی دیگه ن