تازه داماد دارشدیم مدام همسرم مقایسه میکنه بابات اینا به اون احترام میزارن مامانت به اون دست داد اول به اون غذا کشیدن و...... به خدا از بس اینکار کرده نمیرسم زیاد خونشون شاید دو سه ماه شام نرفتم مامانم دعوت کرده من نرفتم که بیاد ببینه باز داستان درست کنه برام دیشب از بس گفت گفت منم داد کشیدم گفتم بسه دیگه جرعت ندارم از اخلاق کندت برم خونه مامانم اینا و....
برگشت گفت تا وقتی مهریت اینطوریه همینه که هست شما فرق گذاشتید🤷🙆
شوهرت تک پسره. ؟
عجبا مگه مهریه تو آبجیت اندازه هم نیست؟
مقایسه بنظرم همون حسودی میشه ها !!!
خب به مادرت بگو به همسرتم توجه کنن
و به همسرتم بگو تو برا خونوادم ارزشمند تری و داماد اولی
اونم چون تازه اومده و تازه داماده دارن تحویلش میگیرن یکم
مهریه تو خیلی بیشتره؟
جاری نداری که شما هم اون رو با خودت مقایسه کنی ؟
تک تک کارایی که برادرشوهرات یا خانوادش برای جاریا کردن اینم برای شما کرده ؟
چقدر خاله زنکه
مثل شوهرمن
حالا رفتارمادرش اینقدر بده بامن کوره نمیبینه
مادرمن اگه اون نوه شو ک کوچیکه بغل کنه میگه دیدی بچه تورو اینقدر بغل نکرد
بااینکه پسرم کوچیک بود همش بغلش بود میبردش خرید
ولی مادرش تو روش میگفت بچه تو نیار پیش من حوصله بچه ندارم و بقیه نوه هاشو از صبح تاشب نگه میداشت
محلش نده
بزاربگه تاخسته شه
شوهرت داره حسادت میکنه و گذاشته همه رو زیر ذره بین
به خانوادت بگو هر دو دامادو به یه چشم ببینن
محل نده. رفت و امدت هم کم نکن تا براش عادی بشه
