کسی میدونه تعبیرشو
خواب دیدم بهمون خبر دادن برین بیمارستان فلانی تو فلان بخشه ولی بیمارستانه مدرسمون بود بخشش هم کلاس قبلیم بود بعد من در زدم رفتم داخل گفتن اول جلو چشاتو بگیر تو این وضع دیدیش شوکه نشی جلو چشامو گرفتم بعد کم کم باز کردم ک دیدمش رو تخت، گفتم خب چی میشه الان حالش خوبه ب هوش میاد دکتر گفت جزو دسته ی 3 هست یا فکر کنم گفت هوشیاریش 3 هست ی همچین چیزایی، هیچی مشخص نیست چند دیقه همونجا داشتم نگاش میکردم ک رفتم بیرون مامانم بره داخل ببینتش، ک یلحظه دیدم چشاشو نیمه باز کرد گفتم چشششااااششش باز کرددددددد بخدا باز کررددددد دکترا خندیدن گفتن اره میتونه باز کنه بعد من دیگ هیچی نگفتم داشتم نگاش میکردم اونم با همون چشای نیمه باز داشت منو نگا میکرد ک نمیدونم چی شد بعد مامانم گفت از اون موقع چندبار سعی کرده کفشاشو بپوشه هی پاشو زده ب کفشاش ولی نمیتونه بپوشه بلند شه نگا کردم دیدم ب پاش بجای کفشاش پلاستیک بستن
بعد بازم نمیدونم چی شد که بلند شده بود تو راهرو راه میرفت ولی قیافش فرق کرده بود ی ادم دیگه بود ما به هویت همون مرحوم میشناختیمش، رفت اب خورد برگشت تو تختش، منم کفشایی ک بهم داده بودن بپوشم خییییییییلی برام تنگ بود
بعد هی میخواستم بپرسم فلانیو ک خاک کردن پس ینی اون قبری ک سرش میریم خالیه؟ از اینجور سوالا تو ذهنم بود ولیخب نمیتونسم بپرسم