حرف هابی که مثل خنجر به قلب مان می خورد و هر وقت یادمان می آید می خواهیم از شدت خشم شخص را به دو نیمه کنیم...
چرا این حرف ها ما را آزار می دهند ؟
در هر هرکسی فرق دارد...
اما اگر کسی بخواهد بداند علتش چیست
از خودش بارها و بارها بپرسد علت ابن که فلان حرف و چنین حرف هابی مرا آزار می دهند چیست؟
چرا ناراحت می شوم ؟
چرا عصبانی می شوم ؟
و اگر بخواهد دیگر ناراحت نشود یا دیگر از آن حرف ها رهایی یابد
بعد از پبدا کردن علت و چرایی، یک راهش این هست که با یک نفر مطمئن درد و دل کند و هیجاناتش رو بریزد بیرون....
که مطمئن تربن شخص ، اول خودمان هستیم
که برای خودمان روی کاغذ نامه بنویسیم و بعد هم نامه را پاره کنیم بریزیم دور
و بعد اگر آرام نشدیم و به حد جنون رسیدیم یک روانشناس و مشاور حرفه ای ....
و سوم هم همان کسی که او را قضاوت و سرزنش نمی کند و با شنیدن درد دل ها ،ناخودآگاه گارد منفی نمی گیرد
یا حتی خیالی به همان شخص هم می توانید نامه بنویسید و هر طور که تخلیه می شوید در نامه بریش بنویسیم و پاره کنید و....