من نتونستم برم چون راه دورم خیلی ناراحت شدم
مامانم تصویری زنگ زد برد داد بهش میخندید میرقصید
دلم براش ضعف می کرد اونقدر خوشحال بودم که تو لباس دومادی دیدمش از اینکه با ذوق خانومش و نگاه میکرد منم ذوق می کردم 😍 یهو دیدم وسط ذوقم اشکام سرازیر شد
دلتنگ دعوا باهاش ، دلتنگ تکتک اعضای خانوادم شدم
ایشالله همه عاشقا برن سر خونه بخت و خوشبخت شن
ایشالله اینم خوشبخت شه