مثلا چندروزپیش گفتمش داداشم عقده پاگشاش نکردیم گفت دیگه سرعقد کادودادیم من دیگه چیزی نمیدم یامیگه عروسی نگرفتن کادو نمیدیم اینابخشی از مخالفتاشه بعدم تاحرف میزنم میگه بسته میخام بخابم یا ول کن دیگه میزنه بیرون قهرمیکنه تا یکی دوهفته مامانمم همش میگه چرانمیای نمیخامم بگم قهریم یاهرچی چون خانوادم ازچشمشون کسی افتاد دیگه هیچ اجازه هم نمیده خودم برم