ماجرای دعوتی امشب

دقیقا جاری بزرگ من وقتی اومده مادر شوهرم سرحال و جوون بوده یع جوری ام عادتش داده ک هرشب میومده میخورده با شوهرش میرفته با دوتا بچه بدون اینکه دست به سیاه و سفید بزنه بقیه جاریامم به اون نگا کردن واسه اینکه دعوا را نیوفته بینشون مادر شوهرم یا خودش میشسته یا میداده دخترش بشوره ک اینا ناراحت نشن از هم من  رفتم تو خونوادشون دیدم مادر شوهرم از دستشون میناله ک کار نمیکنن دخترم همه کارارو میکنه شوهرش ناراحته منم از همه جا بیخبر گفتم ینی چی این کار باید همشون همکاری کنن و....  

نگو داره منو اماده میکنه بزاره جای دخترش دخترشو بازنشسته کنه چون دامادش شاکی ک من چون کوچیکتر از همشونم جور اون چهارتا جاری ام بکشم ک مبادا اختلافی پیش بیاد بینشون منم چند باری تو رودربایسی گیر کردم شستم اخر سر دیدم نمیشه اینجوری پیش بره میشم غلام حلقه به گوش همشون زدم به سیم اخر به مادر شوهرم گفتم من به عنوان عروس اومدم تو این خونه ن حمال عروس و نوه ه هات ک هرشب بیان بخور بگن بخندن برن من بشورم بگو خودشون بلند شن

با عرض معذرت اما رفتار همه خیلی زشته بوده پنج تا عروس رفتن خوردن و بلند شدن رفتن 

مادرشوهرتون سنی ازش گذشته به هر حال پخته گذاشته جلوتون آخرم خودش جمع کرده شسته 

چقدر زشت واقعا 

با مادر خودتون همچین رفتاری میکردن ناراحت نمیشدین

به نظرم دفعه بعدی بلند و بدون رو در بایستی بگو لطفا بیاین با همکاری هم زودتر کارا رو انجام بدیم و ظرفا رو بشوریم یکیش که می‌دونی آزاد تره بچه و اینا نداره بلند بگو که همه بشنون بلند شه از سر جاش

ولی بیشتر اوقات اون خشتی که مادرشوهر کج میذاره اینه که به عروسی که بی محلش کنه احترام میذاره. اینطوری به بقیه یاد میده که اگه به من کمک ندین، محل ندین، اعتنا نکنید اون وقت من براتون احترام قائلم.

من خودم همیشه برا غریبه هم باشه انجام میدم همیشه کار خوب را با خدا معامله میکنم انجام میدم برام فامیل غریبه نداره کینه ای نیستم چرتکه هم نمی‌اندازم مخصوصا طرف سنش بالا باشه خجالت میکشم بخورم کار نکنم هرجا برم کمک میکنم‌رو انسانیت بالخره صاب خونه دعوت کرده بم عزت گذاشته دعوت کرده هرجا باشم فرق نداره شخصبتم این طوره حتما باید برا طرف جبران کنم حالا کار عروسا درست نبود کلا تو جمع خانوادگی باید همه همکاری گنن رستوران که نرفتن خانواده یعتی هرکس بتونه گار کنه کار حل بشه قرار نیست یکی کار کنه یکی بخوره فقط بالخره آدم هر دست بده دو روز دیگه پس میگیره این عروسها هم چند صباح دیگه خودشون عروس دار میشن عروس همین رفتارو باشون میکنه آدم هیچ ‌وقت از گار خوب کردن ضرر نمیکنه خدا براش جبران میکنه آخه آدم باید دلش بزرگ باشه مهربون باشه هدف اصلی از این دعوت ها فقط خوردن خالی نیست صمیمیت مهربانی گرم شدن رابطه هست شما باید به بقیه عروسها بگید بیایم با هم بریم بشوریم این مادر اذیت نشه حالا آدم کمش نمیاد دوتا ظرفی که خودش خورده بشوره من میرم خیریه های شهر روزهای فراغت صلواتی نظافت میکنم ظرف میشورم حس خوبی میگیرم اینکه دیگه خانواده است  آخرش یه خوبی میمونه یه بدی .

عزیز نصف ظرفا رو که مادر شوهر شست و آب کشید بعد برو از دستش بگیر شما ادامشو بشور . اینجوری هم کوزتی نکردی 

هم بقیه فهمیدن که دلت سوخته بلند شدی 

هم تو چشمه دیگه 

اینکه وسط ظرف بری کمک به بقیه هم تلنگره

فکرکنم فقط منم که با خواهرشوهر مادرشوهرم سر ظرف شستن دعوا میکنیم که بذارن ما بشوریم😁

این پیشنهاد خوبی بود

روز مادر همتون پول بزاريد يه ماشين ظرفشويى بگيريد براشون

تا ديگه سره ظرف شستن انقدر سوءتفاهم پيش نياد

يعنى خواهرشوهرت اصصصصلا هييييبچوقت ظرف نشسته و هييييييچ كمكى هيچوقت به مادرش نميكنه توى مهمونى هاتون؟

ممنون‌ گلم سلامت باشی عزیزم‌ راستش خیلی جاها خوبی کردم‌ در جواب بدی کردن بم ولی من همیشه طرف حسابم  خداست میگم خدایا برا رضایت تو کار درست را انجام‌ میدم‌ خدا هم عجیب برام‌ جبران میکنه معجزه ها دیدم‌ از خدا .خیلی جاها بم ستم کردن گذشت کردم چشم پوشی کردم شنیدم حتی پشت سرم میگن (دور از جون شما وهمه کاربرای محترم )چق خره نفهمه داره عین خر کار میکنه ولی من خودم را به نشنیدن زدم تو دلم گفتم منم پیری کوری دارم خدا برام جبران میکنه هرگز با بنده طرف نبودم فقط با خدا حساب کتاب میکنم بالخره روزگار روش ننوشته هرکس طبق شخصیت خودش رفتار میکنه آدم هرکار کنه روزگار بش برمیگردونه چه خوبی چه بدی ‌.گلا از اینکه میگن زرنگ باش اینا اون کار کرد نکرد مادر شوهر اونو دوست داشت براش چی چی آورد نیاورد فرق گداشت از این بحثها خوشم نمیاد فکر میکنم شان شخصیت من بالاتره که برا دنیا چرتکه بندازم 

منم همیشه ظرفا رو میشستم خواهر شوهرو جاریا میشستن نگاه می‌کردن اخرم من بد شدم 

هیچکار نباید برا اینا بکنی 

کسی هم اومد خونت نزار کار کنه 

اره 

میشستم یا هم‌مشغول پاک کردن خشک کردن یا یک کاری میشیتم 

دوتا دوتا چهارتای من با شما فرق داره 

هیچ وقت همرنگ جماعت نمیشم

خوب نشون خبر مرگشون