2777
2789
عنوان

ماجرای دعوتی امشب

| مشاهده متن کامل بحث + 80187 بازدید | 1302 پست

موندم چرا همه از عروس توقع دارن 

پسراشون فلجن یا دستشون اوخ میشه ؟؟؟

مثل لبخند سپیده . مثل شب گریه ی عاشق ♥️🍃😍             پروفایل موقت.تا پروفایل اصلی از تعلیق سیاه در بیاد 🫩

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

جایی دیگم نمیریم زیاد فقط خانه مامانهامون. اهل رفت و امد با فامیل و دوست نیستن هیچکدوم

خب خونه ی کسی نرید 

پارک سینما تئاتر رستوران اصلا دور دور 

ماهی پنج بار وحشتناکه

مثل لبخند سپیده . مثل شب گریه ی عاشق ♥️🍃😍             پروفایل موقت.تا پروفایل اصلی از تعلیق سیاه در بیاد 🫩

عروس‌ها، شبیه یکی از عروسای ما هست..ما که اصلا دیگه باهاش احساس راحتی نداریم و دوست نداریم تو جمع‌هامون شرکت کنه...کاش حداقل دخترش کمک می‌داد

هر چند اونم شاید خواسته ببینه عروسا کاری می‌کنن یا نه...شبیه یه امتحان کردن

خواهر منم شرایط شما رو داشت میگفت هر سری میریم دورهمی همه ی ظرفا رو من و خواهر شوهر کوچیکم می شوریم بقیه میرن میشنن باهم حرف میزنن میگفت میام بشینم عذاب وجدان می گیرم چرا خواهر شوهر کوچیکم فقط سرپا باشه گناه داره  کمک میدم میگم آخه یه بار دوبار نیست انگار بقیه اومدن رستوران واسه همین تصمیم گرفت کلا وسط هفته بره که فقط خودشون و مادر شوهرش باشه 

تو کمک بده هم پیش مادر شوهرت عزیز میشی هم بلکه اونا شاید از سر حسادت یا رقابت اینکه مثل تو به چشم بیان کمک کنن 

اگه دیدی مادر شوهرت قدر نشناسی کرد و کارات به چشمش نیومد اونوقت تو هم بشو مثل اونا

عاشق کتاب📚گل و گیاه🌱 موسیقی🎶والیبال🏐 یه دختر تابستونی💅🌾

واقعا دلت نسوخت خیلی بی انصافی هستی اسی منم جاری دارم اونا از بیشعوری هست که نمیکنن کاری ولی مگه منم ...

ببخش اینو میگم اما بیشعوری اونا باعث میشه شما بشی کوزت و تمام زحمتا بیوفته گردنت، مثلا خیلی حس انسانیت می کنی اما بعد که شد وظیفه و با پررویی همه چیو انداختن گردنتون و حتی تو مریضی و بد حالی هم مجبور بودین انجام بدین اما کسی کمک نکرد و مظلوم واقع سدین اونموقع میفهمین هر جایی هم نباید زیاد از خود گذشتگی کنی تا مثلا خوب بودنتو ثابت کنی. 

اسی منم قبلا شرایط تورو داشتم من وسطی بودم چهارمی اومد عین خانوما مینشست تکون نمی‌خورد نه تو میوه آوردن نه شستن بقیه اندازه خودشون کار میکردن بااینکه فقط دوسه سال اختلاف سنی داشتیم منم دیدم کار به بار دوبارنیس میوه میاوردم میگفتم تو جمع که نه نتونه بیاره مثال زهرا من میوه میارم پاشو. تو بشقاب هارو بچین وقتی میاوردم دیگه کاری با شستن نداشتم بقیه باید می‌بردن میشستن اگه اونا میاوردن من جم میکردم میبردم میشستم ظرف شستنی دیدی کسی پانمیشه واقعا هم کار نکرده اونیکی گفتی حداقل مرغ شسته اونیکه هیچ کاری نکرده باز توجمع بلند میگفتم من می‌شورم یکیتون بیاین آب بکشید گفتن اینقدر پررو بودن اگه گفتن بهت نمیشوریم بگید والله من فقط میتونم بشورم هرکس آب نمیکشه ظرفها میمونه تو سینک شوهرش بره آب بکشه و میومدم کنار به مادر شوهرمم میگفتم دخالت نکنه قبلش اون چیزی نگفته ترسیده بحث بشه تو جمع ولی واقعا زور داره همه بخورن یکی کار کنه ازاین به بعد زبون داشته باش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792