چند وقته زایمان کردم کل زندگیم از هم پاشیده امشب شوهرم بیرون بود قرار شد زود بیاد یکم به خونه برسم و بریم بیرون دیر اومده تمام این مدت بچه گریه میکرده بغلم بوده راه می رفتم بهش میگم کجا بودی دیر اومدی من مثل ماشین نیستم یه سره را برم بچه گریه کنه طلبکار داد و بیداد راه انداخته چرا گیر میدی منم لال از خودم نمیتونم دفاع کنم بدهکارم شدم که چرا شام نداریم چرا خونه اینجوریه بچه ام گریه میکنه داد میزنه نزار گریه نکنه
من متوجه نمیشم مگه ما این بچه هارو از خونه بابام ن میاریم اینا انقد طلبکارند والا پسرمن ۶سالشه یه ذره محبت به این بچه نداره داداشم بیشتر بهش محبت میکنه حالا خواهرزاده های خودشو میزاره رو سرش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
