من رفته بود فروشگاه یه خانم چادری با پسرش یه گوشه وایساده بود تنها خانمی که اونجا بود من بودم
دیدم هی نگاه میکنه باز سرشو میندازه پایین
انگار یه کاری با من داشت ولی دو دل بود
گفتم حتما میخواد به حجاب مگیر بده البته حجاب دارم رو حساب چادری بودنش اینطوری فکر کردم
خلاصه اومد جلو بعد از کلی من ومن که دیگه من یقین پیدا کرده بودم یه گیری میخواد بهم بده
گفت میشه برای من چایی بخرید؟؟؟
حتی نگفت پول بده فقط چایی میخواست
من اینقدر شوکه شدم اصلا هاج و واج موندم
اخرش رفتم براش چایی بگیرم میگفت کیسه ای هم باشه عیب نداره..............