من بودم.
بعد نشستم دیگه و کار نکردم فقط در حد سفره جمع کردن
سه تا خواهر شوهرم میشستن باهم به حرف زدن من میرفتم ظرف میشستم. انگار دیگه منتظر من بودن برم بشورم
بعد دیگه نشستم و مادرشوهرم یه دعوا انداخت ولی من به چپم گرفتم و گفتم وقتی دخترات میشینن و پا رو پا میندازن بیخود میکنی از عروس توقع داری کار کنه😒