از اولش خیلی ناراحتیا واسم بوجود اوردن هر دفعه خیلی رفت و امد کردم خیلی ناراحتم کردن
منم راه خودم رو پیش گرفتم اصلا رفت و امد نمیکنم اگه مجبور نباشم خونشون نمیرم در کل دوری و دوستی
ولی شوهرم بره اصلا ناراحت نمیشم بچمم هفته ای یکبار میفرستم بره خونه مادرشوهرم
حالا مادر شوهرم رفته سفر شوهرم گفت زنگ بزن بابام ی تعارف کن گفتم زنگ نمیزنم ولی خودت تعارف کن
اصلا دلم نمیخواد زنگ بزنم نمیدونم چرا