کارمند بانک هستم
یادمه اولین روز ک وارد شعبه ی جدید شدم خیلی استرس داشتم بعد از دوره ها اولین روز کاریم بود.هم موذب بودم هم دلشوره داشتم.اولین کسی ک اومد داخل پیرمردی بود ک کنار بانک سوپر مارکت داشت.تا چشش بمن خورد با لبخند گفت دخترم شما هم کارمند بانک شدی؟
گفتم بله
انقد واسم قشنگ دعا کرد و ولی تعریف کرد و افرین گفت... واقعا همه استرسم ریخت اون روز...
واقعا دوسش داشتم
امروز صبح ک رفتم سرکار پارچه سیاه جلو مغازه اش بود
هنوزم حالم بده نمیتونم بخوام😭😭😭😭