اسی منم یه روز مثل تو شدم شوهرم حرف بدی بهم زد البته الانم میزنه هااا ولی اون حرف خیلی زت تر بود یعنی به مرده ای که خیلی براش احترام قائل بودیم فوش داد
منم خواستم درسی بهش بدم یادش نره در کناری هم میدونستم اگه به پدر و مادرم بگم دیگه تا عمر دارن فراموش نمیکنن حرفشو
تو دعوا به همسرم گفتم الان به بابام زنگ میزنم بیاد اینجا حرفتو بهش بگم تو دیگه حیا و حرمتو شکستی.به بابام زنگ زدم اومدش تف تو دهن شوهرم خشک شده بود چون رودربایسی داشت با پدرم😂 خلاصه یه خورده گلگی کردم و دعوامونو به بابام گفتم ولی حرفی که زد رو نگفتم از اولم قصد نداشتم بگم فقط خواستم بترسونمش.
وقتی داشتم حرف میزدم با بابام همش نگران این بود ببینه میگم یا نه نگاش بهم بود ترس و خجالتو دیدم تو صورتش
بعدش که بابام رفت گفتم اینبارو بخشیدم نگفتم ولی تکرار کنی زنگ میزنم میگم
حدود ۱۰ سال میگذره تکرار نکرده