هیچی بهش خندیدم گفتم ادم میره سمت لیاقتش تو لیاقتت همون دره پیتیان که باهزار نفرن الان زندگی میکنم باهاش به زور و دعوا شده پول میگرم به خودم میرسم میخندمم شادم کیف میکنم باهمه اصلا نفس میکشم والا چی بود قبلا چون وفا داشت هرچی میگفت میگفتم چشم الان همچین زندگی رو براش تلخ میکنم رو حرفم حرف بزنه ...خودمو عشق و حالم هرچی هم میاد سمتم میدونه بی میلم بهش خیانتشم تلفنی بود