چقدر سوال خوب و بجایی. کی حرف از تربیت زد خب غریزه جنسی یه واقعیته که اگه از روی عقل و از روی حفظ آبرو و شرافت ازدواج کنی قطعا فقط برای همین مسأله اس. من هیچ کمبودی جز نیاز جنسی نداشتم و ازدواج کردم. از لحاظ مالی وخانوادکی از همسرم بهتر بودم به امید داشتن یه زندگی سالم و زناشویی کافی. متاسفانه همسرم سرد مزاج بود و من گرم مزاج. من ۲۶سالم بود و حق خودمو نمیدونستم متاسفانه همش سرکوب میشدم و بلد نبودم نیازمو مطالبه کنم. همسرم مرتب شونه خالی میکرد دعوا هامون شروع شد و بارها بخاطر همین موضوع دعوا کردیم من میگفتن تو مشکل داری اون میگفت من سالمم. خلاصه اینکه بعد از زایمان به شدت منم سرد شدم. قضیه برعکس شد. همسرم شروع به اعتراض کرد منم با پوست کلفت روبروش می ایستادم و میگفتم حقته. کلا بهت بگم ما ازدواج میکنیم ولی قبل از ازدواج از همه چیز حرف میزنیم جز اصل کاری. شما خجالت نکش و حتما این موضوع همون اول مطرح کن. به نظرم هیچ اشکالی نداره
نه اصلا به این خاطر ازدواج نکن چون اون نیاز که داری درسته یه کمبوده تو زندگیت اما بهتر ازاینه عجله کنی وارد رابطه اشتباه بشی والا ما هم متاهلیم خبری نیس
راستش منم از یه خانواده مذهبی بودم و اصلا روم نمیشد اینجور مسایل رو بیان کنم. ولی قطعا اهمیت این رابطه رو میفهمی لعنت به روش ازدواج ما که پر از رودربایستی هست اصلا زن و مرد حدود نیاز همدیگه رو نمیدونن و وارد رابطه میشن بعد با کلی تناقضات مواجه میشن که همین پایه سردی روابط و خیانت رو تشکیل میده.
کلا تو زندگی هیچوقت هیچخبرب نیست چه متاهلی چه مجردی ما خودمونم هم تکلیف خودمونو نمیدونم. همش تقلید و اجبار و حرف مردم. ازدواج و تولید نسل. انگار هرکی ازدواج نکنه و بچهنیاره از قافله جا مونده. خب چرا نیاز جنسی فقط باید با ازدواج حل بشه؟؟ ما که ازدواج هم کردیم ولی بازم نیازمون رفع نشد الان تکلیف چیه؟؟
