من تو شرایط داغونی کنکور دادم اعتیاد پدرم و جنگ و دعوا و طلاق خواهرم و شلوغی خونه
جا نبود درس بخونم افسردگی شدید و افکار خودکشی داشتم که هنوزم باهامه پرستاری روزانه قبول شدم الان سرکارم
یکی از فامیلا از دهم داره کلاس و مدرسه غیرانتفاعی و آزمون میره خونه شون دوبلکسه یه طبقه کامل در اختیارش بود پدر و مادرش به شدت حامیش بودن و مراعات میکردن پرستاری آزاد قبول شده دیدمش چقدر خوشحال بود چون سلامت روان داره مثل من هزار جور تروما رو پشت سر نذاشته
من هر روز آرزوی مرگ دارم روزای جوونیم نابود شده
خوش به حال هر کسی که خانواده درست و حسابی داره برد رو اونا کردن ....