دارم از تفکرم پشیمون میشم و اینطوری پیش بره از اونور بوم میوفتم.
چون وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم فقط فقط فقط از همنوعم ضربه خوردم و حتی در هنگامیگه حمایتشون لازم بود بر علیه من ایستادن، زیرپامو خالی کردن وقتی موفقیتی رسیدم، زیراب زدن تهمت حرف دهن گذاشتنا،حمایت از مرد گناهکار بخاطر وعده پولی ....
از همه بدر در شرف ازدواج با پارتنرم هستم که سالها شاهد این قضیه بوده و دیده چطور خانوما بهم لطمه زدن احساس میکنم ازین چیزا زبونم سرش کوتاهه و این اولین باریه که تو عمرم در شرایطی هستم که زبونم کوتاهه و دفاعی هم نمیتونم بکنم.