مامانم روانیه
میخواستم برم پیش شوهرم دم اخری منو گرفت کرد تو اتاق درم قفل کرد
شوهرم رسیده بود سر کوچه بود من بهش گفتم برو نمیام روم نشد بهش بگم مامانم نمیزاره 😭😭
شما جای من بودین چیکار میکردین خیلی ناراحت شد گفت داری بازیم میدی و دیگ گفت تموم همه چی😭
ما تازه اشتی کرده بودیم قرار بود اون شب بریم بیرون حرف بزنیم چ میدونم همه چیو درست کنیم مشکلارو درست کنیم ولی لعنت به این مادر لعنت بهت که بدبختم کردی کاش بمیری😭