شوهرم تصادف کرده وجراحی شده تا دستشویی نمی تونه بره تا زخماش خوب بشه این دوهفته پیر شدم باردارم هستم دیگه بدنم نمی کشه از بس رفتم خرید از سوپر ونانوایی و میوه فروشی بدن دردم
حتی نمی زاره سوپر مارکت تلفنی بگیرم که همه رو بیارن
هر چی می خرم میگه دیشب کلی نون خریدم
چن تا هم واسه صبحونه گذاشتیم گفتم یک تیکه بزار واسم گرفت همه رو خورد
از وقتی خانوادش گفتن چقد لاغر شدی عین گاو همه چیو می خوره هیچی نمی زاره
الانم حالم خوب نیست چه طور برم نون بگیرم وقتی روستامون فقط عصرا پیک دارن صبح. از مغازه هیچی نمیارن واقعا ضعف دارم