2777
2789

ى بار نصف شب ياشدم ديدم بابام رفت دسشويى خودمو زدم بخاب ولى تا صبح بيرون نيومد صبحم بابام كفت من اصن نصف شب يا نسدمو باور نكردن




من يه برادر داشتم كه تويه سالكى فوت شده. اون زمان بابام ميبره يهدقبرستون خاكش ميكنه وبه

مادذم جاشو نميكه.من بجه بودم خوابشو ديدم. كفت

به مامان بكو من كنار فلان دذخت و فلان جا خاك

شدم.وقتى به مادر خدابيامرزم كفتم كلى كريه كرد و

باهم رفتيم دقيقا همون نشانه هايى كه توخواب ديدم

بود.


ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

والا من مرداد بود رفتم قبرستون از همون شب تو خواب جیغ میزنم یا راه میرم روان پزشک هم رفتم دارو هم می ...

راه رفتن خیلی ترسناک تره 

باید پیش ی شخص دیگ بری دکتر کارساز نیس

یک شب من خواب دیدم که عموم با چوب اومد اتاقم

 منو کلی کتک زد و بعد رفت 

پشت سرش عمم اومد منو با چوب زد و...

تااینکه ازخواب پاشدم

دیدم گوشه ی اتاقم ی سایه ب شکل ادم هست

تااومدم بیشتر دقت کنم

همون سایه ب سرعت اومد سمتم 

و کل وجودم دچار سنگینی شدیدی شد نمیتونستم تکون بخورم یا حتی خوب فکرکنم

بدنم رسما قفل کرده بود

 تامیخواستم ب خدا فکرکنم بیشتر بهم فشار سنگبن میومد

تااینکه بلاخره بااوردن اسم خدا سنگینی از روم برداشته شد

بعدش ک پاشدم ازخواب 

دیدم روی لثم ی بزرگ ایجاد شده درحدی درد میکرد ک نمیتونستم باهاش چیزی بخورم

و جالبیش اینجاست دندان پزشک این زخمو نمیدید !!درحالی ک مادرموخودم زخمو میدیدیم

ای صفای قلب زارم ؛ هرچه دارم از تو دارم ، تا قیامت ای رضا جان ؛ سر ز خاکت بر ندارم 🧡 یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی: ) چه داند آنکه ندارد خبر ز عالمِ عشق ؛ که با خیال تو‌بودن چه عالمی دارد حُسین🫀

ما یه خونه بالای کوه گرفتیم

که نگو این خونه جن زده بود

صاحبش حراجش کرده بود

همسر صاحبخونه میگفت 

رفته بود حموم

بعد دخترشو صداکرده بود که بیاد پشتشو بشوره

دخترشم اومده بود درحدی پشت مادرشو سابیده بود که زخم شده‌ وکلی خون اومده

 وهرچقدر مادرش ب دخترش میگفته بس کن گوش نمیکرده

براهمین مادره ترسیده و فرارکرده توهال

و از پنجره هال دیده که دخترش با لباس بیرون داره از فکرکنم بازار برمبگرده

___

اصلا نمیخوام جریانات اون خونرو تعریف کنم شدید طولانیه

ی قسمت کوچیکش رو بخوام بگم

این ک من یک بار تو هال نشسته بودم و در اتاقم نیم باز بود (در اتاق متاسفانه کوتاه بود)

یهو دیدم از زیر در چندتا پای سم مانند که در  حال رفتو امدن :))

ای صفای قلب زارم ؛ هرچه دارم از تو دارم ، تا قیامت ای رضا جان ؛ سر ز خاکت بر ندارم 🧡 یا علی نام تو بردم نه غمی ماند و نه همّی: ) چه داند آنکه ندارد خبر ز عالمِ عشق ؛ که با خیال تو‌بودن چه عالمی دارد حُسین🫀

راه رفتن خیلی ترسناک تره باید پیش ی شخص دیگ بری دکتر کارساز نیس

گفت اضطراب داری کلی آرامبخش و خواب آور ولی کوچک ترین تاثیر نداشته فقط هم یه خواب میبینم دارم دیونه میشم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز