باهاشون پیاده شم
متوجه شدم ۵ تومن برداشتن
فک کردم اگه این مبلغو بدم بهشون اونا بزرگ نمیشن و مثه کرمی ک تو پیلس و ما دلمون میسوزه و زودتر پیله رو میشکافیم تا بیاد بیرون میشه
ک این طوری اونا همیشه کرم میمونن و پروانه نمیشن
ب جاش گفتم من اگه جای تو بودم میرفتم خونه کلی ناز بابامو میکشیدم براش چای میرختم میشستم حرف زدن و واقعیتو میگفتم
اینطوری ن مادرم زیر سوال میرف ن خودم بی اعتماد میشدم
اونام گوش میدادن
نزدیک پنج شش دقیقه حرف زدیم شمارمم گرف ک هر دفه باهام حرف بزنن
فک کنم قانع شدن نظرت چیه؟