2777
2789

من و شوهرم از خانوادا هامون کیلومتر ها فاصله داریم ، ولی شوعرم ۳ تا برادراش تو شهر ما هستن که زندگی میکنیم.رسما جای نداریم بریم بچه هام همش میگن همکلاسی هامون همش تو مهمونی و فامیل هستن چرا ما نمیریم خونه عموها .

جاری هام، بزرگه که حسوده هر وقت اومدن خونمون بعدش رفته قهر خونه باباش که فلان چیزو چرا ما داریم و اونا ندارن ؟ نمیدونم چی از من گفته ،برادر شوهرم منو دیدنی انگار ارث باباش خوردم با نگاه خصمانه نگاه میکنه جواب سلامم نمیداد ، منم سری های بعد سلامش نمیدادم و دعوتشون نکردم و نرفتیم .

جاری دومی هم باهم خوب بودیم سالی یک بار دعوت میکردیم ولی بعدا زرنگ شد ،من دعوت میکردم شام میومدن ، ولی اونا مارو دعوت نمیکردن بعدا متوجه میشدم مهمونی گرفته به ما نگفته . باز یه با دیگه شام دعوت کردم اومدن ، ولی بازم مارو دعوت نکردن .

جاری سومی هم سالی دو بار رفت و آمد داشتیم ، ولی هر سری که دعوت میکرد ، ساعت ۵ و ۶ عصر دعوت میکرد(سمت ما کسی تو این ساعت دعوت کنه بد میدونیم ) ، ما یا دکتر بودیم یا بازار یا شام داشتیم ،اوایل شوهرم میگفت اشکال نداره بریم .،خونشون هم که میرفتیم جاریم همش تو آشپزخونه بود بعد که کاراش تموم میشد میرفت تو گوشیش عملا تحویل نمیگرفت . حس میکردم از قصد دیر دعوت میکنه که نریم .چون شوهرش دوست داشت رفت و آمد کنیم .

ولی برعکس من دعوتش میکردم کلی باهاش صحبت میکردم و فلان .

خلاصه یه روز شوهرم بهشون گفته بود ساعت ۵ عصر وقت دعوت به شام نیست .

دخترم تولدش بود دعوت کردیم ، زنگ زدم برادر شوهرم گفت به زنم بگو ، به زنش زنگ زدم خیلی سرد گفت متاسفاته نمیتونم بیایم .بعد چند ماه دیروز زنگ زد که فردا شام بیاید خونمون ، یعنی امشب . ولی شوهرم گفت نه ممنون کار داریم و نمیایم .


بچه هام خیلی ناراحت شدن گفتن که بریم .


ولی واقعیتش خودم نمیخوام بریم و بیان وقتی انقدر بد رفتار میکنن .

کاش منو شوهرم بد بودیم 

همیشه احترامشون نگه داشتیم .


پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 

حتما اونام از نظره خودشون خوبن 

توی ثانیه به ثانیه های زندگیم خدا رو  با تمامه وجودم حس کردم...وازش ممنونم که توی فراز و نشیبهای زندگیم همیشه یارو یاورم بوده...ازش ممنونم که حبِ ائمه رو توی دلم قرار داده...خداجونم ازت متشکرم که منِ بنده ی ناچیزت رو با وجودِ تمامِ گناهاش تنها نگذاشتی ...من همیشه به تو محتاجم لحظه ایی و آنی مرا به حاله خودم وا مگذار❤❤❤🙏🙏🙏

چند تا دوست خوب پیدا کنین با همونا رفت و امد کنین 

به کسایی هم که مدام میگن چند فرزندی خوبه چون بچه ها تنها نیستن یه الارمه همه خواهر برادرا نمیتونن رابطه دلپذیری داشته باشن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حتما اونام از نظره خودشون خوبن

یعنی چی ما بدیم ؟؟

میدونی اینا چطورن ،پدر مادر شوهرم از شهرستان میان محل نمیدن ، همش خونه ما هستن .


پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
چند تا دوست خوب پیدا کنین با همونا رفت و امد کنین به کسایی هم که مدام میگن چند فرزندی خوبه چون بچه ه ...

نه بابا از دوست بیخودتر خودشه 

چه بسیار زندگی هایی که به وسیله دوست از هم پاشید یا سرد شد تو این زمونه که خیانت غوغا میکنه

خودتون زنگ بزنین بگید ساعت مثلاً ۶ میایم یه ساعت میشینیم میریم

که نه شام بمونین و تحویل نگیرن و نه خودت ناراحت بشی که چرا دعوت نکردن

جدا از اونا سعی کن تو محله، همکارای همسرت و... یه دوست خانوادگی پیدا کنین که بچهاشونم هم‌سن بچه‌هات باشن و اونا هم باهم دوست بشن

چند تا دوست خوب پیدا کنین با همونا رفت و امد کنین به کسایی هم که مدام میگن چند فرزندی خوبه چون بچه ه ...

میدونی غریبه دوست ندارم رفت و آمد کنم میترسم ،جامعه کمی ترسناکه .

دقیقا ، خواهر شوهرم تو روستا زندگی میکنه برای خرید لباس و وسایل میاد شهر ما ، هر سری ۵ روز خونمون هست کلی بازار و این ور اون میبرمش ،انقدر پرو پول اسنپش میگه بده ،بعدا پس میدم ولی پس نمیده .

بعد ما چند باری رفتیم روستاشون محلمون نداد دعوت نکرد ، بعد همین جاری هامو که محلش نمیدن ،شنیدم چند بار دعوتشون کرده .


پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
عزیزم بجای اینکه پولتچنو بریزید تو حلق یه مشت نمک نشناس برید رستوران برید شهربازی برید خیابون گردی و ...

شهربازی میبرم ولی رستوران نه ،مگه چی بشه دو بار در سال بریم .

واقعا نمک نشناسن 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
نه بابا از دوست بیخودتر خودشه چه بسیار زندگی هایی که به وسیله دوست از هم پاشید یا سرد شد تو این زمون ...

من با یکی دوست شدم ولی خیلی فضول بود خوشم نیومد همش میخواست سر از کارت در بیاره .

منم ریز ریز قطع کردم ارتباطو 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
خودتون زنگ بزنین بگید ساعت مثلاً ۶ میایم یه ساعت میشینیم میریمکه نه شام بمونین و تحویل نگیرن و نه خو ...

دوست ندارم بدون دعوت برم ،حس مزاحم بودن بهم دست میده .

یه سری مادر شوهرم اومد خونمون ۶ روز خونمون بود هی میگفت بریم خونه پسرم ،میخوام نوه هام ببینم ، ساعت ۱۲ ظهر مادر شوهرم زنگ زد به جاریم گفت ساعت ۳ بعد از ظهر میایم خونتون گفت باشه بیایید ، رفتیم گفت شام باید بمونید ، مام موندیم ، وای تا آخر شب هی گفت هول هولکی شد شامم غذام هول هولکی شد ،انقدر گفت خجالت میکشیدم حس مزاحم گرفتم 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
عزیزم به هیچ وجه رفت و امد نکن و بچه هاتونو با خانه ی بازی و شهر بازی و پارک سرگرم کن و براشون توصیح ...

دقیقا با شهربازی و این چیزا سرشون گرم میکنم 

پوسته‌یِ ظاهری چه اهمیت دارد، درونَم ویران است.(عباس معروفی) 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

یه لحظه میاین

sohaa19 | 12 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز