تا حالا از پدر مادرتون ناراحت شدید📌📌

اینکه همیشه هرچی گفتم گفتن درس داری تو وظیفه ت فقط درس خوندنه با هر بیرون رفتن کلی سرزنشم میکردن هیچ وقت نذاشتن سمت علاقه ی قلبیم برم 

خب هر دفعه سر ی چیزی ناراحتم کردن هردفعه  ی حرفی زدن دلم شکست چیو بگم آخه 

فکر میکنن رباتم چندبار که کوتاه میام هرجور دوست دارن باهام رفتار میکنن

زیاد تا دلت بخواد 

موقع جهیزیه و خرید داماد هیچ پولی ندادن حتی نگفتم پول داری میخوای خرید کنی 

الان باردارم من توقع سیسمونی نداشتم چون خودم و همسرم همه چی خریدیم ولی مادرم اومد خونمون یه دونه لباس برای بچم نخرید با خودش بیاره 

من میرم خونشون کلی سوغاتی میبرم ولی اومد خونمون فقط ۴تا دونه کلوچه آورد 

۲ماه و نیم خونم بود ما همش میبریم رستوران و بستنی و آبمیوه حتی ۱بار تعارف نزد مهمون من بستنی 

پول بلیط هواپیما رفت و برگشتش ۱۰ ساله من میدم سالی یکبار میاد 

حتی محبت نمیکنه ریز ریز بهم تیکه میندازه

دقیقا 

من تصمیم گرفتم از این به بعد هربار تحقیرم کردن و مقایسه م کردن منم همسنو سالاشونو بکوبم تو سرشون تا بفهمن چقدر ذرذره مارو نابود کردن

جالبه وقتیم ناراحت میشم میگن دیوونس حساسه ماکه به تو چیزی نگفتیم

متاسفانه تو ذهن ما جا انداخته ان که پدر مادر هر کاری کرد هر حرفی زد هیچی نگین. نه. خیلی محترمانه و با ادب میشه بهشون یادآور شد که دارن اشتباه میکنن. 

چقدر مادرت شبیه مادرشوهر من رفتار میکنه،رفتار مادرشوهرم با همسرم دقیقا همینه همیشه طلبکار

من همه عمر از دست مامان بابام ناراحتم،واسه زندگی و روح و روانی که برا من و خواهرم ساختن

اما انگار دچار سندروم استکلهم هستم،هنوزم دوسشون دارم

اما از زمان ازدواجم خیلی فاصله گرفتم ازشون و سعی دارم روحمو ترمیم کنم

دقیقا همیشه طلبکاره 

من از عید باهاشون کات کردم مرداد ماه باردارم حالت استرس و افسردگی گرفتم همسرم بهش زنگ زد که مثلا من حالم خوب بشه براش بلیط خرید اومد 

حال منو بدتر میکنن تا بهتر 

چقدر بد کاش با همسرت صحبت میکردی میگفتی دوس نداری پیشت باشه

ماهم با مادرشوهرم قطع رابطه ایم،واقعا رفتاراش اثر بدی داشت رو زتدگیمون همش باید مراقب میبودیم که ناراحت نشه ولی ناراحتی ما اصلا براش مهم نبود

فکر میکرد  خانوادم دورم باشن حالم بهتر میشه

الان دوباره کات کردم 

همسرم گفت دیگه دخالت نمیکنم بخوام آشتی تون بدم خودش متوجه شد 

منم مثل همسر شما هی فکر میکردم میگفتم خب شوهرم خوشحال میشه مادرش خواهرش دورش باشن و هی جمعشون میکردم دور و برمون

بعد دیگه شوهرم گفت کار نداشته باش،منم دیگه دخالت نمیکنم تو روابطشون

بعضیا اوقات از خانواده فاصله بگیری بهتره