2777
2789

روزای روشن آفتابی رو خیلی دوست دارم... 



این روزا همه چیز تاریکه

ببین همه چیزا... 

یه شمع گرفتم دستم توی ظلمات دارم راهم رو پیش می‌برم

این بین گاهی یه اتفاق خوب باعث می‌شه لبخند کوچیکی روی لبم بیاد

مثل وقتی که امروز نوتیف یوتیوبم نشون داد آتوسا جونم برگشته🪽🩷

یا مثل امروز که مشاورم حرفای خوبی زد

ته دلم هنوز اون غم عمیق هست

هنوز خیلی حالم بده

دلتنگ می‌شم حسرت می‌خورم عصبانی می‌شم

ولی به قول آتوسا "تو می‌تونی به هر گلدونی که دلت می‌خواد آب بدی... نور یا تاریکی" 

راستش دلم برای کلاس درسم برای شاگردام تنگ شده

با چیزای کوچیک یادشون می‌افتم

با خودم فکر می‌کنم یعنی تونستن به معلم جدید عادت کنن؟ حالشون باهاش خوبه؟

بعد می‌گم دختر به خودت بیا تو الان مسئولیت بزرگتری داری

و غم و حسرت دوباره روی شونه‌هام سنگینی می‌کنه

دلم برای "من" تنگ شده


به قول مولوی:

هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792