دوستان از وقتی ازدواج کردیم وضعیت روستای شوهرم اینا زمستون خرابه سرده و.... بعد مادرشوهرم اینا میان اینور و شوهرم میره میارتشون و میبره
من فکر کردم امسال نمیبره هفته پیش سر رفتنش ب روشتا دعوا کردیم دیگ الان حرفش شد نخواستم دعوا بشه ولی این میخواد برا گردش بره گف اگ اونا هم بیان میارمشون ک دیگ یبارم داداشم ماشینو نگیره بخاطر اونا
من حالم خیلی بده دوست نداشتم بره شما جای من بودید جیکار میکردید الان مادرشوهرم اینا میخان بگن اره بخاطر ما امد و... درصورتی ک اینا برا گردش میره من خیلی حالم بده دوشت نداشتم بره چون این بره اونام میان شما جاس من بویدد حساس نمیشدید