نشستم تو اینترنت هر چی مقاله راجع به آسپرگر بود خوندم دونه دونه تجربه آدمایی که این اختلال رو داشتن خوندم زندگی افراد مشهوری که این اختلالو داشتنم خوندم فیلمهایی که این اختلال توشون نشون داده شده بود رو دیدم الگوهای فکری و رفتاری بچگی و نوجوانیمو استخراج کردم ریشه یابی کردم با اونا مطابقت دادم به هوش مصنوعی دادم تحلیل کنه بعد نتیجه گرفت که بیش از ۹۹ درصد احتمال داره آسپرگر باشم هیچ چیز دیگهای نمیتونه توجیه کنه الگوهای رفتاری منو حتی اومدم حالت های مختلف دیگه ای که ممکنه دلیل رفتار های من باشه رو برسی کردم همشون یجای کارشون میلنگید و گاف میدادن و مثال نقض داشتن آیا میتونم به این نتیجه اطمینان کنم؟
از کودکی با الگوهای مشهودی مثل حساسیتِ حسیِ شدید (فرار از صداها و بافتهای خاص)، ناتوانی در درک کنایه و شوخی، و تقلیدِ ناشیانه از رفتارهای اجتماعی زندگی کردم. و حالا بعد از هر معاشرت، دچار خستگی و تهوعِ جسمی میشم و برای درک احساسات دیگران، مجبورم بهصورت آگاهانه و مرحلهبهمرحله، خودم را جای آنان بگذارم. در عوضش، ذهن من بهطور طبیعی جهان را بهصورت مجموعهای از قواعد و سیستمها میبینه این ترکیبِ پایدار از تفاوتهای حسی، اجتماعی و شناختی، فقط با چارچوب آسپرگر بهطور کامل توضیح داده میشه