و ۴۰ روزه که مهلامو ندارم ، خیلی نارفیق بودیا خیلی
هرچی صدات میکنم جوابمو نمیدی سیسی
از اخرین باری که تو بغلم بودی دقیقا ۴۰ روز گذشت..
کی بود میگفت خاک سرده ، دل من که از داغ نبود تو سوخت
چه دلتنگی غریبیه
بعد ۴۰ روز اومدم تو حیاطی که اخرین بار صدام کردی..
اومدم تولدمو دوتایی جشن بگیریم
اما تو بی معرفتی یادت رفته پاشدی رفتی کجا؟
دست منم نگرفتی ببری ..
امروز اخرین روزیه که میام دیدنت ، میخوام منم بی،معرفت بشم
از تهران میرم ، اینجارو میزارم برا خاطره هامون
میرم که بقیه زندگیمو تو غم ، غمگین رفتنت بگذرونم عشق ابجی💔