2777
2789

من راهم دوره با یه بچه شوهرم صبح میره شب میاد از تنهایی دیوونه شدم ن کسی هست ن جایی هست صبح تا شب تو خونه ام بچه ام کلافه شده دیگه همش نق میزنه ی پارک کنار خونمونه فقط اونجا میرم اونجا هم هیچکی نمیاد فقط منم و پسرم هرچی به شوهرم میگم منو ببر بزار خونه بابام ی هفته بمونم نمیبره میگه تو اصلا ب فکر زندگیت نیستی بیخیالی بشین زندگیت رو بکن برای اینکه پول ب غذا نده منو نمیبره ک غذا درست کنم مادرم فوت کرده زن بابا دارم بابامم خودش کلی گرفتاری داره ینی هیچ حامی هم ندارم ک پناه ببرم بهش فقط صرفا برای درد و دل تاپیک زدم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

باید تحمل کرد چاره ایی نیس

بمون سر زندگیت

۲روز بری خونه بابات با زن بابا ۲روز بعد وسایلت باید جمع کنی برگردی

لطفا دعا کنید شوهرم کار پیدا کنه هوا سرد شده پیک موتوری سختا. بیزحمت بازم دعا کنید زودتر بریم پیش شوهرم.

چقدر دور؟بیشتر دوست دارخ خودش ما رو ببره.ولی چون پسرم کوچیکه یکی دو روز میمونیم یا با آژانس برمیگردیم با میاد دنبالمون.کلا نگران با ماشین غریبه بریم

تنها دلیل ادامه دادنم تو روزهای سخت فقط تو بودی مامان.بمونی برام عزیزتزینم

غذای فریز نمیخوره؟

خدا مامانت رو رحمت کنه اگر بود شرایطت فرق می‌کرد...بری خونه پدرت بمونی همسرش مشکل نداره؟شاید شوهرت بذاره بری پشیمون بشی اصلا..

تو هم به خودت برس و دوست خوب واسه خودت پیدا کن تو همسایه ها..با بچت خوش بگذرون و با هم برنامه کودک ببینید و کیک و شیرینی بپز کلی سرگرمی هست و حتی درآمدزا..زندگی همینه دیگه عزیزم هر کسی یه اخلاقی داره

غذا براش فریز کن

حالا تو فکرشم این کارو بکنم فعلا بخاطر ی جاکفشی دعوامون شده آقا هم خداخواسته من حرف نمیزنم اونم راحته ن کسی هست بگه ببرمون بیرون ن بگه زودتر بیا خونه پیشمون صبح میره شب میاد ناز هم داره

غذای فریز نمیخوره؟خدا مامانت رو رحمت کنه اگر بود شرایطت فرق می‌کرد...بری خونه پدرت بمونی همسرش مشکل ...

حالا تو فکر غذاهستم ببینم اوکی میشه باهاش ولی بعید میدونم سختی تنهایی رو تحمل کنه دوست هم خیلی تلاش کردم اینجا اکثرا مال همینجا هستن کلا باهم مهمونی میرن مهمونی میگیرن نمیشه رفت غریبه ها هم اکثرا میرن شهرخودشون یکی دو هفته میموننن وقتیم میان درگیر خونه زندگیشون میشن باز حوصلشون سر بره میرن اینجور نیست ک مثل من سخت بگذره بهشون همسایمونم بچه کوچیک داره هفته ای چندروز میره خونه باباش خونه پدرشوهرش اکثرا نیست وقتیم هست زیاد نمیاد و بره نمیشه هم همیشه من زنگ بزنم بهش دیگه روحیه ب خودم رسیدن ندارم ن ب خودم ن ب خونه زندگی

چقدر دور؟بیشتر دوست دارخ خودش ما رو ببره.ولی چون پسرم کوچیکه یکی دو روز میمونیم یا با آژانس برمیگردی ...


من خیلی دورم ۱۰ساعت با اتوبوس هم می‌شد رفت میرفتم با اتوبوس قابل رفتن نیست دوسه روز فقط وقت رفت و آمده

باید تحمل کرد چاره ایی نیسبمون سر زندگیت۲روز بری خونه بابات با زن بابا ۲روز بعد وسایلت باید جمع کنی ...

والا سر زندگیم نمیخام خونه ببرم یا قهرکنم برم ک میگم تو که مرخصی نداری بیای لااقل بزار من ی هفته برم

 خودش صبح تاشب با همکاراش با مردم در ارتباطه تنهایی نمیفهمه ینی چی نمیدونه چقدر روانی میشه ادم 

عزیزم قشنگ غذا درست کن بهش بگو کم کم داغ کنه بخوره بعدش برو،حتما باشگاه ثبت نام کن مثلا یوگا،اکثرا بچه شون هم میارن میشینه تو مدیریت اشکالی نداره 

خداروشکر پارک هم هست نزدیکتون،دیگه چه میشه کرد همینه مثلا من نزدیک خونه ی مادرم اینام ولی هفته ای یه بار میرم خداروشکر نزدیکتون پارک هست 

خانه ی بازی نزدیکتون نیس؟بری کارگاه مادروکودک

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز