من یک خواهر دارم که 6 ماه زودتر از من ازدواج کرده
سر بچه آوردن همیشه با من رقابت داشت
تند و تند زمان پریودم رو می پرسید
اگر یه روز عقب مینداختم انگار به هول و ولا می افتاد
گذشت و گذشت تا خودش باردار شد
بعد اون انگار شاهکار کرده فخر می فروخت
همه اشم می گفت اگر بدونم دختره سقطش می کنم سقطش می کنم
تا خدا نخواست و سقط شد
این باز شروع کرد به رقابت با من
)من اون موقع ها نمی فهمیدم ، و کلا دلم بچه می خواست ،دانشجو بودم و فشار درس و دانشگاه وحشتناک روم بود ، نمی دونستم شوهرم واریکوسل داره که امروز بلخره عمل کرد (
بگذریم باز کار های قبلیش
همه اشم می گفت تو دانشجویی الان سختته بچه بیاری. بچه می خوایی چه کار و فلان