این بخاطر اینکه درس خوندن برات زجر وعذاب شده و چون برات این اذیتارو داره اومده خودش وجسمانی سازی کرده و با این علایم میخواد تو رو دور کنه واز اون سمت داری اجتناب میکنی از خوندنش وچی میگی با خودت که دیر دیگه نمیشه اگر بازم شکست بخورم چی اگر نشه چی پس ناخودآگاه دور میشی ازش
اگر که ی کاغذ برداری وبنویسی چرا بدت میاد ژا چرا مقاومت میکنی علل شکست پارسالت چی بود و...
و شروعت با درسایی باشه ک دوست داری واینده نگار برا خودت تصور کنی نصف مشکلاتت حل میشه یعنی درس که دوست داری اول بدت میاد بعدش وب ترتیب وسطاش تفریح کن برقص خوراکی مورد علاقت وبخور اهنگ گپش کن و سعی کن ب خودت بفهمونی قبول شدن یا نشدن اخر دنیا نیست عکس دانشگاه مورد علاقت وپیدا کن بزار جلوت جمله های از ته دل برا خودت بنویس
واینو ی ماه امتحان کن نتیجشو ببین
واخر همه اینا ی جمله میگم ک خیلی خیلی مهمه
عاقل ان است ک اندیشه کند پایان را