میشه لطفا بگین چطور باید مشکلمو با خودم حل کنم
میخوام یدونه مثال بزنم ولی بقیه اتفاقای زندگیمم همینجوریه
من پدرمادر ندارم کلا خانواده ندارم
اگه عروس هرکی میشدم نباید توقع داشتم مادرشوهرم بعد زایمان کمک کنه یا پدرشوهرم به بچه من اندازه بچه دخترش هدیه بخره یا برای بچم جشن بگیرن
ولی طبیعتا اینکارارو برای دخترشون میکردن و عادیه
و من ناراحت میشدم
ازینکه من کسی رو ندارم ولی بقیه همسنام دارن
ازینکه کسی نیست برای بچه من جشن بگیره و سفر رفتنی به یادش باشه هدیه بخره
ازینکه کسی نیست مریض شدنی برام سوپ بپزه وووو
من ازدواج کردم چون پدرشوهر مادرشوهرم از جلسه اول خواستگاری گفتن ما هرکاری برای دخترمون میکنیم قراره برای تو بکنیم و فرقی نداری و..
میدونم شعاره ولی باور کردم
الان هم از خودم بدم میاد هم از اونا و از زندگیم
چیکار کنم