2777
2789

من چهار شنبه سالگرد عمومه همه فامیل هستن و قراره شام دهی داشته باشیم

شوهرم برعکس از شرکت مرخصی گرفته و قراره چهارشنبه تا جمعه با داییش بره یه شهر دیگه پیش خانوادش 

با اینکه از یکماه پیش میدونست ما همچین روزی شام دهی داریم و باید باشیم بازم برنامه چید حتی حاضر نشد پنجشنبه صبح حرکت کنیم

من و خواهرشوهرم هم زیاد باهم اوکی نیستیم 

ولی در هر صورت من دوست دارم برای دومین سالگرد عموم باشم اگه نباشم خیلی بد میشه شوهرم میخواد بزور منو ببره و گفته اگ نیای خودم میرم تو هم باید بمونی پیش همون عموت نمیدونم چیکار کنم حالم گرفته شد

پارسال هم موقع سالگرد عموم یه بازی در اورد ابرومو برد

دوس ندارم برم شهرشون من میخوام سالگرد عموم باشم

خانوادشم الکی حاشیه درست میکنن میترسم اگ نرم پشتم حرف بزنن

به نظرتون بهترین راه چیه

من بودم میرفتم

یاد گرفتم وقتی خودمو به خدا می سپرم همه چیز آروم تر پیش میره😍 حتی سختی ها یه حکمتی دارن که بعدا میفهمم🥲 به خدایی ایمان دارم که سکوتش پر از مهربونیه و تاخیرش یعنی وقتش هنوز نرسیده😉 با لبخند ادامه میدم چون میدونم خدای من همیشه بهترین رو برام می‌خواد🥹🥰

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تنهایی برو سالگرد عموت اگه گفتن شوهرت کو بگو خواهر شوهرت رو به موته رفته اونجا 😅

به خدا گفتم  :                                                                چرا آرزو کنم وقتی سرنوشت مرا نوشته ای؟؟؟؟                   خدا پاسخ داد :                                                       شاید نوشته باشم هرچه آرزو کند ❣️🙇🏻‍♀️
اگه بچه نداری چون میگی دفعه اولش نیست ، قاطع وایسا . والا عادت میکنه همیشه بهت زور بگه

 

تازه اون به من میگه از بس به من گفته چشم من پررو شدم

هر سری بخاطر خانوادش همینکارو میکنه

دومین سالگرد خیلی مهم نیست برو با همسرت باش

ولی معلوم که نمی‌خواسته اونجا و تو اون مجلس باشی

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

عزیزم خیلی آروم ومنطقی با زبون خوش باهمسرتون صحبت کنید وبگید که چقد حضورشون کارشما تو مراسم عموتون مهمه. پنج شنبه صبح هم حرکت کنید سمت خانواده همسر،بگید که خانواده ی شماهم مایلن دوماد شون تو مراسم باشه 

اگه من بجات بودم:

حالت اول: اگر میدیدم واقعا هر تایمی که میخواد مرخصی بهش نمیدن و مرخصی گرفتنش دست خودش نیست یا از قبل نمیدونسته که همچین برنامه ای برای سالگرد عموم هست یا سال قبل شرکت کرده بودم و یا برای کار واجبی مرخصی گرفته میگفتم خدا عموم رو بیامرزه با شوهرم میرفتم

اما در حالت دوم که مطابق توضیحات شما هست و گویا هرسال عامدانه قصد بی احترامی به من و برنامه های از پیش تنظیم شده مو داره روی برنامه ی خود میموندم و البته عواقبش رو هم در نظر میگرفتم که می‌پذیرم یا نه ولی روی حرف خودم میموندم و برنامم رو پیش میبردم

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب می‌شود...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز