2777
2789
عنوان

یعنی من حق ندارم ناراحت باشم❓

234 بازدید | 14 پست

سلام🌹

من در جامعه یه موقعیت اجتماعی مناسب دارم و میتونم از حق خودم دفاع کنم اما در برابر عزیزان خودم همیشه ضعیف واقع شدم.


مثلاً مادر و خواهرم پوشش خیلی آزادتری به نسبت من دارن؛ من الان که جامعه از نظر پوشش رو به آزادی بیشتری رفته 

پوششم یه شومیز و شلواره یا اگر لباسم دامن داشته باشه از زیر زانو به پایین و تازه براساس موقعیت پوشیده‌تر هم هستم مثلاً وقتی سرپروژه‌هام میرم این رو میدونم که نباید جلوی کارگارها پوشش آزادی داشته باشم و مانتوی گشاد و مقنعه می‌پوشم

و پوشش راحتم برای جمع‌های دوستانه، سفر یا بیرون رفتن‌های خودمونه نه محل‌کار و...

حتی وقت‌هایی هم که خارج از کشور رفتم یه چارچوب‌هایی رو در پوشش رعایت کردم ولی باز همچنان همه به محدود کردن من ادامه میدن.

مثلاً سال‌ها پیش خانواده‌ی من می‌خواستن ازدواج با کسی رو به من تحمیل کنن که می‌گفت باید چادر بپوشی و از یه دانشگاه تراز ۱ انصراف بدی؛ قبل از عقد اون آقا من‌ رو بدون چادر و با یه لباس تقریباً پوشیده که در دهه هشتاد عرف بود  دید و با این وجود که بهم نامحرم بود من رو زد!!!! و به این سبب خانواده من قرار ازدواج رو بهم زدن.

حالا الان دختر اون آقا با یه پوشش آزاد ترکیه درس میخونه:)


یا الان خواهر من قراره با وجود داشتن خواستگارهای خیلی خوب با یه پسر بیکار و تیغ‌زن از یه خانواده سطح پایین ازدواج کنه و پدر و مادر من میگن دیگه ما تذکرها رو بهش دادیم ولی اون دوستش داره و انتخابش کرده پس به ما ربطی نداره و میتونه باهاش ازدواج کنه

ولی در زندگی و ازدواج من خیلی خیلییییی دخالت می‌کردن و حتی بعد از ازدواج‌ هم دخالت‌ها ادامه داشت.


مثلاً زمانی که من می‌خواستم با همسرسابقم ازدواج کنم خانواده‌ام هزار و یک داستان درست کردن درحالیکه حداقل اون هرچی بود به پول خانواده‌ی من چشم ندوخته بود

و تا خصوصی‌ترین مسائل زندگیمون هم دخالت کردن

حالا از خانواده که بگذریم همسرسابقم هم رفتاری مشابه بقیه اطرافیانم داشت

ازم توقع چادر و دوری از جامعه نداشت ولی توی همه جمع‌هایی که بقیه پیرهن دکلته تنشون بود من شال سرم بود و اگر یه مرد دیگه ازم تعریف می‌کرد اون من رو مقصر می‌دید و می‌گفت تو بهش رو دادی

مثلاً یه دوست داشت که در زمینه تئاتر کار می‌کرد اون بهم گفت چهره هنری داری فلان روز بیا تا با فلانی آشنات کنم و وقتی اون رفت ما کلی دعوا کردیم.

مردی که انقدر حساس بود بهم خیانت کرد و من ازش جدا شدم.

بعد از طلاق با دوستم سفر رفتم روسیه؛ دوستم یه عکس گذاشت و کل صورت و بالاتنه من رو با ایموجی پوشوند و همسرسابقم تنها از یه تیکه از پام که بیرون بود من رو شناخت و یه دور اون رو مورد عنایت قرار داد که به چه حقی زن من رو بردی و وقتی اون گفته بود این دیگه زن تو نیست؛ خودم رو مورد عنایت قرارداد و گفت حداقل صبر کن عده‌ات تموم بشه بعد برو دنبال ولگردی

حالا خودش در همین حین درگیر ازدواج با خانمی بود که اون زمان در جمع‌های دوستانه جوری لباس می‌پوشید که وقتی خم میشد لباس زیرش مشخص بود و نصف مردهای جمع به سینه‌هاش کلاً بیرون بود خمار بودن

که البته من مانع اون ازدواج شدم ولی پوشش اون و رفتارهای اون براش نرمال بود ولی من نه!!!!


چندشب پیش همسرفعلیم داشت می‌گفت با حجاب اجباری موافق نیست و نمیخواد به دخترمون تحمیلش کنه ولی شهریور همین امسال من رو با حجاب اجباری برد عروسی که من عکس لباسم رو توی سایت گذاشتم و همه دیدن زشته 

ولی همسرم مجبورم کرد بپوشمش و گفت دلم نمیخواد فردا فامیل‌های بی‌جنبه‌ام در مورد اندام زنم صحبت کنن؛ حالا من رفتم و دیدم بیشتر فامیل‌هاش لباس‌های آزادی پوشیدن


البته همسرم در بیرون رفتن و پیش اطرافیان خودم چیزی رو بهم تحمیل نمی‌کنه و فقط پیش اطرافیان خودش نظر میده ولی همینم برای من قابل پذیرش نیست؛ من توی اون عروسی خیلی سم بودم

من حتی دوست صمیمی پسرم که مثل برادرم هست هم در پوشش و رفتار من دخالت می‌کرد

مثلاً قبل از ازدواجم توی یه مهمونی همه می‌رقصیدن و اون بهم گفت تو حق نداری برقصی؛ فکر کن ببین آیا این جمع لایق این هست که باهاشون برقصی؟ نه نیستن

پس برو بشین🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میفهمم چی میگی خود منم همیشه والدینم خیلی روم حساس تر بودن حالا چون بچه اول بودم شاید چون کمی باهوشتر و اجتماعی تر بودم و بیشتر نگرانم بودن نمیدونم و الانم حد خودم و رعایت میکنم و در حالی که همسرم حتی ازادیای بیشتریم بخوام بهم میده ولی خودم اهل رعایتم مثل شما واین دغدغه خاصی برام نبوده راستش از دوس داشتن و توجه بیشتر دیدمش:)))

حالا میگیم تبعیض خانواده و برادر و همسرسابقم دیگه گذشته و بهم ربطی نداره

ولی شوهرم رو درک نمی‌کنم

تازه در ادامه حرفش گفت همسرم خودش انتخاب می‌کنه🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️

میفهمم چی میگی خود منم همیشه والدینم خیلی روم حساس تر بودن حالا چون بچه اول بودم شاید چون کمی باهوشت ...

من وقتی فکر کردم از جانب همه داره بهم ظلم میشه برام دغدغه شد واقعاً

اینجور که میگی سنت کم نیست فک کنم دیگه ازمون گذشته من خودم وارد چهل سالگی شدم دیگه برام مهم نیست راس ...

همه برام تموم شده و از زمانش گذشته

الان شوهرم برام مهمه که اگر عمر نرمالی داشته باشیم یه بیست ک چندسال دیگه میخوایم زندگی کنیم

همه برام تموم شده و از زمانش گذشتهالان شوهرم برام مهمه که اگر عمر نرمالی داشته باشیم یه بیست ک چندسا ...

انشالله این مسایل اونقدری ارزش نداره اختلاف ایجاد بشه یکم لباس بلندتر و گشادتر چیزی از دست نمیدی چون در حد نرمال آزادیای خودت و داری و محدود نیستی

میشه بپرسم پوشش خانوادت دقیقا چیه؟ و اینکه چرا مانع ازدواج همسر سابقت شدی؟! احساس میکنم خودت هم دخال ...

من دخالتی در پوشش خانواده‌ام ندارم چون پوشش اوناها نه سود و ضرری برای خودشون داره و نه من فقط گفتم اونا از من آزادتر هستن؛ همین


الان پشیمونم که مانع ازدواجش شدم

ولی اون‌موقع خیلی حالم بد بود و حس می‌کردم بازنده‌ی اون زندگی من بودم و اون حق نداره وقتی من همه چیزم رو باختم خوشبخت بشه 

از طرفی اون دختره در تمام اون سال‌ها من ازار میداد و رفتارهای خیلی نامناسبی باهام داشت اگر با هرکس دیگه‌ای قصد ازدواج داشت من دخالت نمی‌کردم ولی از اون دختره متنفر بودم


و اینکه وقتی اون درحالیکه خودش در فکر ازدواج بود به سفر رفتن من و اینکه توی عکس یه ذره از پاهای من مشخصه حساس بود؛ چطور می‌شد من به ازدواج اون بی‌تفاوت باشم؟

من دخالتی در پوشش خانواده‌ام ندارم چون پوشش اوناها نه سود و ضرری برای خودشون داره و نه من فقط گفتم ا ...

اخه چیزی که تو از پوشش خودت توصیف کردی دیگه ازادی بود دیگه مامان اینا مگر اینکه با تاپ و شلوارک برن بیرون.یعنی یه بخشیشم ممکنه از سو برداشت تو باشه شاید حس میکنند تو بدتر میموشی

اخه چیزی که تو از پوشش خودت توصیف کردی دیگه ازادی بود دیگه مامان اینا مگر اینکه با تاپ و شلوارک برن ...

مامانم که نه

ولی خواهرم سرش بزنی تهش رو بزنی میره ترکیه و آره اونجا تاپ و شلوارک هم میپوشه

مایو هم میپوشه

ولی هنجارهای من حتی اگر کسی هم مجبورم نکنه بهم اجازه نمیده اونجوری لباس بپوشم

من حتی دوست صمیمی پسرم که مثل برادرم هست هم در پوشش و رفتار من دخالت می‌کردمثلاً قبل از ازدواجم توی ...

من باهاش موافقم واقعا. بعضی مواقع دخالت اینطوری مثل قلب  ونیت پاک خودت نسبت به خواهرت هست شاید بد برداشت بشه ولی نیت ت پاکه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز