🥲🥲🥲🥲🥲 یبار رفته بودیم مشهد با دوتا از دوستام تو بازار راه می رفتیم یه پسره فروشنده برگشت گفت خانومی بیا عطر بخر من جو گیر خودمو به درو دیوار میزدم که نهههه با من حرف نزن (فکر میکردم عاشقم شده و داره نخ میده )😂😂😂😂😂 الان نمیدونم وسط حیاط دانشگاه چرا یادش اقتادم
یبارم همین پارسال تو سن ۲۵ سالگی رفتم موهام رو رنگ فانتزی صورتی زدم رو دکلره ریشه موهام تا نصفه شون رنگ صورتی پر رنگ بود بقیه اش زنگ نگرفتن زرد بودن همینجوری رفتم باشگاه همه بهم میخندیدن😭😭😭😭😂😂😂 کلا خدای خز و خیل بازیم