ب دلیل بدی هایی که باهام کردن و بشدت فضولن در حدی ک ارامش ندارم ازشون و درحقم واقعااااا بدی کردن تا حالا ب شوهرم نگفتم منو ببره خونه مادرش.اما خودش هر وقت گفته رفتم مثلا هر دوهفته ی بار...
سروصدا میکنه عربده میکشه .زور حرف میزنه .دیوونه بازی در میاره میگه همونقد ک سراغ خونه مادرت رو میگیری باید سراغ خونه مامان منم بگیری.جالبه میگه مادر پدرم به تو بدی نکردن ب شدت بچه ننس اگه مامان باباش ادم بکشن میگه نکشتن..
منم تو اون لحظه میریزم تو خودم چون ادم عصبیه سابقه دست درازی داشته.جیکار کنم