خونه مادرشوهره روبروی ماست هر کدوم از دختراش میان اونجا بچه های منم دلشون میخاد برن من طول روز نمیزارم برن ولی شب با پدرشون میرن و من نمیرم پسر بزرگم بد رفتار شده باهام.فکر میکنم اونجا یه چیزهایی بهش یاد میدن.خودم خواهر شوهرامو و مادرشوهره رو میشناسم از این جور آدمها هستن که روی مخ یه بچع کار کنن حالا میخام هر وقت بچهام با شوهرم رفتن خودمم برم و مراقب بچه هام باشم و با اونها حرف نزنم
پسرت چند سالشه
یا برو صحبت کن اما سرسنگین یا نرو کلا
بچه هاتم شب به بهونه درس و اینا نگهشون دار خونه
توسن نوجوانی نیست؟
ازسن یازده به بعد احتمال تغییررفتار زیاده وربطی به خواهرشوهر مادرشوهرنداره
بچه دلش میخواد تو جمع باشه
واسه چی قطع ارتباط کردی
ضایعس بری حرف نزنی
بچه رو نذار بره
نرههه
اگه هم میره تو هم باهاش برو یه جا بشین چیزی هم کفتن جواب بده
من ۱۷ سال بود عمه هامو ندیده بودم شهر دیگه هستیم
یهو چندوقت پیش اومدن شهر ما،من متاهلم و ۲۷ سالمه پدر مادرم با هم مشکل دارن
بخدا قسم نشستن فقط پشت سر مامانم حرف زدن یکسره مخ منو ابجیمو به کار گرفتن که آره مادرتون اینجوریه اونجوریه خودشو غالب کرد به داداش ما،ختی میخواستن خالتونو بندازن به اون یکی داداشمون!!
حالا اون یکی عموم یه معتاده که ۵۰ سالشه دوتا زن طلاق داده زن نداره
خلاصه بگم حواستو جمع کن مطمئن باش در گوش پسرت حرف میزنن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
