بیدار شد گریه گریه که با سرویس نمی رم با بابا برم
منم دیدم شده بود میگم چرا پس پول سرویس میدم
هدفش هم اینه خوراکی بخره که ممنوعه تو مدرسه
گفتم نه با سرویس میری لقمه و میوه و شیرکاکائو داری
چای نخورد لقمه نخورد با چشم گریون رفت منم ناراحت شدم ولی باید جلوش درمی اومدم
چند بار هی گفته قبلاً سرویس گفتم نیاد دیگه این سری خونم به جوش اومد