مثلا یه دوستی دارم که وضع مالی خیلی خوبی دارن
هرموقع ایشون میومد خونه م هررچی که تو خونم بود میذاشتم جلوش خیلی بهش احترام میذاشتم قبلش خوراکی های مورد علاقشو میخریدم غذا مورد علاقشو درست میکردم
ولی هربار که من میرفتم خونش یه لیوان چایی هم به من نمیداد بحث شکم نیستا حرفم احترامه
خلاصه دیروز باز دعوت کرد خودش منم رفتم طبق معمول یه لیوان اب دستم نداد منم پریودم فعلا و حالم خوب نبود فشارم افتاده بود
امروز زنگ زد کارم داشت بعد گفت عهه دیروز یادم رفت یه چیزی بیارم بخوریم و خندید منم گفتم عیب نداره منم یکم فشارم افتاده بود وقتی رسیدم خونه سریع یه چیزی خوردم غش نکنم اونم خندید گفت تیکه میندازی گفتم نه عزیزم چه تیکه ای انشالله اگه دیدار بعدی ای در کار بود خودم تو راه که خواستم بیام یکم خوردنی میگیرم میارم حداقل نه تو گشنه میمونی نه من