گذشت. مامانش زن خیلی خوشچهرهایه، کارمنده، جوونه، هیچکس حتی شک نمیکرد که بینشون چیزی پنهون باشه.
بعد از کرونا، باباش یه گوشی جدید میگیره ، اینستا رو باز کرد، مامانش رو فالو کرد، همهچیز ظاهراً درست شد. ولی رمزها همچنان فقط خودش میدونست. مامانش چند بار گیر داد، ولی چون بابا فرد عصبیه بود و نمیخواست درگیری درست بشه، چیزی نمیگفت.